بازدید از آرامگاه خواجه اباصلت مشهد

اشتراک گذاری
عفیفه خدنگی به قلم : عفیفه خدنگی تاریخ انتشار : 4 آبان 1398 به روزرسانی : 4 آذر 1403
آرامگاه-خواجه-ربیع-مشهد-تورگردان (1)
آرامگاه-خواجه-ربیع-مشهد-تورگردان (1)

بعد از مراسم ازدواج از آنجا علاقه و اشتیاق همسرم را به مشهد دیده بودم بی خبر از او تور مشهد را رزرو کردم تا برای ماه عسل با هم به آنجا برویم و زندگی مشترکمان را با شهری زیارتی شروع کنیم. این برنامه ریزی همسرم را خیلی شگفت زده کرد و او برایم علت اشتیاقش به سفر مشهد را گفت... ماجرا به داستان عاشقانه مادربزرگش با مردی برمی گشت که گویا در قبرستان خواجه اباصلت مدفون شده است. سوالات زیادی در ذهنم ایجاد شد از جمله اینکه پرسیدم:«مادربزرگ تو که همه کس و کار و اهل و عیالش در مشهد بوده اند، با مشهد چه کار داشته و چگونه سر از این شهر در آورده است». راضیه گفت: «تا به آرامگاه خواجه اباصلت نرویم داستان را برایت نمی گویم. همین قدر بگویم که این خواجه نیز مثل تو اهل سفر بوده و همان کسی است که در سفر و حضر همیشه کنار امام رضا قرار داشته. این مرد خراسانی هنگام شهادتِ امام رضا نیز در کنارش بوده است».

 

خواجه ربیع مشهد، تور مشهد تورگردانعکس از سعیده عالمکار

 

آرامگاه خواجه اباصلت مشهد کجاست؟

 

روز دوم سفرمان را به بازدید از آرامگاه خواجه اباصلت اختصاص دادیم ولی این مقبره کمی از شهر دور بود. خوشبختانه چون ما در یکی از هتل های نزدیک به حرم یعنی هتل بین المللی قصر طلایی اقامت داشتیم توانستیم با تاکسی سرویس های هتل در عرض نیم ساعت خود را به خواجه اباصلت برسانیم. برای من که ابتدا تصورم این بود که این بنا هم چیزی شبیه به امامزاده های قدیمی و فضایی متروک و دور افتاده است حال و هوای آرامگاه خواجه ابا صلت بسیار شگفت انگیز بود. بنای آرامگاه کاملا بازسازی شده بود و با امامزاده های تهران خیلی فرق می کرد. همه جا کاشیکاری و آیینه کاری بود و به نظر می رسید گوشه ای از حرم امام رضا را با همان جلال و شکوه برای این یار شفیقش تدارک دیده اند.

قسمت اصلی بنا چهار ضلعی بود و از هر طرف در داشت. رواق هایی مستطیل شکل دور تا دور بنا را شکل داده بود و با کاشی های هفت رنگ و آیینه کاری تزئین شده بود. در وسط این بنا بقعه ای هشت ضلعی با پنجره های نقره و تاجی مطلا خودنمایی می کرد. روی این بقعه نیز کتیبه ای کاشیکاری شده دیده می شد که خوشبختانه در قسمت آقایان قرار داشت و من توانستم آن را به طور کامل بخوانم. درون بقعه با چراغ های سبز نورپردازی شده بود و بقعه را سبز رنگ و زیبا کرده بود. این گلوله سبز در میان بنایی که سرتاسر آبی بود شکوه خاصی به مقبره می داد. به خصوص که هنگام شب از بیرون با رنگ آبی نورپردازی می شد و کل آرامگاه را درخشان می کرد.

 

خواجه ربیع مشهد، تور مشهد تورگردان

 

معشوق مادربزرگ در خواجه اباصلت چه می کرد؟

 

مدتی که من کاشیکاری ها و فضای داخلی بقعه خواجه اباصلت را گز می کردم همسرم خود را به صحن رسانده بود و میان قبرها دور می زد تا اسم درویش علی متوفی را پیدا کند. زمانی که بر روی یکی از قبرها نشست، من هم خود را به او رساندم. همسرم در حالی که اشک هایش جاری شده بود از سرگذشت درویش و مادربزگش اظهار تاسف کرد. ماجرا از این قرار بود که مادربزرگش صنم و علی دو دلداده بودند که اوایل انقلاب با هم قرار ازدواج گذاشته بودند. همه داستان عاشقی آن ها را می دانستند و قرار بود علی که دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک  بود، پس از اتمام امتحانات، به خواستگاری اش بیاید.

جنگ تازه شروع شده بود و اخبار خرمشهر همه جا زبان به زبان می شد. یک روز صنم و علی در خیابان آذر با هم قرار داشتند ولی خبری از علی نشد. از آن روز به بعد دیگر صنم علی را ندید. علی آب شده بود و زیر زمین رفته بود. خانواده اش به گمان اینکه در عملیات ها و تیراندازی های اوایل انقلاب آن هم در خیابان های شلوغ پلوغی که او رفت و آمد می کرد علی نیز کشته شده برایش مراسم ختم گرفتند. مادرش از غم او دق کرد. ولی صنم هیچ گاه مرگ او را باور نکرد. آن روزها خیلی ها ناگهان مفقود می شدند ولی بالاخره یا جنازه شان یا خبرشان به نحوی به آدم ها می رسید. صنم تا سال 66 به پای علی نشست ولی اصرار خانواده باعث شد با پدربزرگم ازدواج کند و کم کم یاد علی را از سرش بیرون ببرد. وقتی که مادر من به دنیا آمده بود یکی از همکلاسی های قدیمی علی برای مادربزرگم که حالا کامله زنی 45 ساله بود خبر آورد که علی این روزها با نام دوریش علی در آرامگاه خواجه اباصلت مشهد خادمی می کند و صحن حیات و بقعه را جارو می زند. مادربزرگ که تعجب کرده بود شستش خبر دار شد که علت مفقود شدن علی چه بود... پدربزرگ را راضی کرد که به مشهد بیایند ولی ظاهرا علی که بد از سال ها فراموشی تازه به لطف همکلاسی ها حافظه اش را به دست آورده بوده طاقت نیاورده و در اتاقک کوچکش کنار بقعه جان به جان آفرین تسلیم کرده است.

این را نیز می پسندید: راهنمای کامل سفر به مشهد

مادربزرگ به مراسم تشییع علی می رسد و چهره او را می شناسد ولی این راز که علی چطور از خیابان اذر از قبرستان های مشهد سر در آورد، برای همیشه سر به مهر می ماند. شاید اگر او زنده بود می توانست داستانش را تعریف کند. آن روزها از این اتفاق ها زیاد می افتاد و خیلی ها سرنوشت نا معلومی داشتند. کسانی که در آرامگاه خواجه اباصلت رفت و آمد داشتند می گفتند علی خودش از گذشته اش چیزی بهیاد نداشته و تنها می دانسته که مردی عاشق است. علی عاشق صاحب این بقعه بوده و می گفته من هم مثل او که همیشه پا به پای امامش بوده و هیچ وقت امام رضا را ترک نمی کرده، تا آخر عمر کنار خواجه می مانم. خدا را چه می داند شاید من هم در هنگام مرگ تنها نباشم و یاری شفیق بر بالینم بیاید... آرزوی او برآورده شده بود و امام رضا مادربزرگم را برای لحظه مرگ به او رسانده بود ولی حیف که خودش نبود تا این صحنه را ببیند.

 

خواجه ربیع مشهد، تور مشهد تورگردان

 

خواجه اباصلت کیست؟

 

در کتاب ها صحبت های زیادی راجع به خواجه اباصلت شده؛ عده ای او را دانشمند و متکلمی شیعی می دانند. برخی او را خدمتکار امام می دانند و عده ای معتقدند او محدثی بوده که از امام حدیث نقل می کرده. هر چه بوده او در سال های حضور امام رضا در ایران همیشه با وی همراه بوده و لحظه ای او را تنها نمی گذاشته است. زمانی که امام رضا به مناظره با روسای ادیان می پرداخته، زمانی که امام نزد مامون می رفته و در واقع  بیشتر مواقع اباصلت کنار امام رضا بوده.

سخن امام رضا به اباصلت پیش از شهادتش معروف است: اباصلت درها را ببند، پرده ها را بینداز و فرش های حجره را جمع کن...

این گفته زمانی بوده که امام رضا(ع) سم را نوشیده و با مرگ دست به گریبان شده بود.

 

خواجه ربیع مشهد، تور مشهد تورگردان

عکس از سعیده عالمکار

 

آدرس آرامگاه خواجه اباصلت مشهد

 

آرامگاه خواجه اباصلت در جنوب شرق مشهد و در 5 کیلومتری شهر قرار دارد. این بنا تا بهشت رضا 5 دقیقه بیشتر فاصله ندارد ولی بیشتر مشهدی ها و گردشگرانی که به تور مشهد می آیند، به جز آن هایی که عزیزان از دست رفته ای در قبرستان خواجه اباصلت دارند از داخلِ این بنا بی خبرند. آرامگاه خواجه اباصلت تقریبا به قبرستانی اختصاصی و خلوت تبدیل شده است و خیل عظیم افرادی که در طول هفته برای خاکسپاری عزیزانشان در بهشت رضا، به آنجا می روند، معمولا سری به درون این بقعه نمی زنند. با این حال به نظر می رسد باید این بنا به گردشگران و زائران بیشتر معرفی شود تا همه از فضای زیبای بقعه و داستان آدم هایی که در آن مدفون اند با خبر شوند. داستان درویش علی برای ما نا معلوم ماند ولی عرفا و بزرگان زیادی در این بقعه مدفون شده اند که هر کدام داستان هایی گفتنی برای خودشان دارند.

 

خواجه ربیع مشهد، تور مشهد تورگردان

 

برای رزرو تور ارزان مشهد و مشاهده قیمت انواع تورهای مشهد به منوی تور مشهد در تورگردان مراجعه کنید. 

 

وضعیت آب و هوا
خلاصه مقاله

بعد از مراسم ازدواج از آنجا علاقه و اشتیاق همسرم را به مشهد دیده بودم بی خبر از او تور مشهد را رزرو کردم تا برای ماه عسل با هم به آنجا برویم و زندگی مشترکمان را با شهری زیارتی شروع کنیم. این برنامه ریزی همسرم را خیلی شگفت زده کرد و او برایم علت اشتیاقش به سفر مشهد را گفت... ماجرا به داستان عاشقانه مادربزرگش با مردی برمی گشت که گویا در قبرستان خواجه اباصلت مدفون شده است.

تصاویر مرتبط
  • خواجه ربیع مشهد، تور مشهد تورگردان
  • خواجه ربیع مشهد، تور مشهد تورگردان
  • خواجه ربیع مشهد، تور مشهد تورگردان
  • خواجه ربیع مشهد، تور مشهد تورگردان
  • خواجه ربیع مشهد، تور مشهد تورگردان
  • آرامگاه-خواجه-ربیع-مشهد-تورگردان (1)
نظرات کاربران
در رابطه با این مطلب دیدگاهی وجود ندارد